داستان فارسی برای کودکان گروه سنی "ب". لیوی یک لیوان کوچولو بود. نشسته بود روی میز و منتظر پارچ آب بود. زنبور کوچولو که اسمش ویزی بود، ل ...
داستان فارسی برای کودکان گروه سنی "ب". لیوی یک لیوان کوچولو بود. نشسته بود روی میز و منتظر پارچ آب بود. زنبور کوچولو که اسمش ویزی بود، لیوی را دید. با خودش گفت: «آخی، طفلکی تنهاست. بروم باهاش بازی.» و ویز پرید توی لیوی. دورش چرخی زد و دیوارهای شیشه ای اش را نگاه کرد. می خواهی بدانی ویزی چی دید و لیوی چه کرد؟ کتاب را بخوان تا بدانی! ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.