بیآبی، فرونشست زمین، ترس و تعقیب و گریز دست به دست هم داده است تا شهری را بهم بریزد که دخترانش در ناکجاآبادی در حاشیهی شهر بزرگ، در محاص ...
بیآبی، فرونشست زمین، ترس و تعقیب و گریز دست به دست هم داده است تا شهری را بهم بریزد که دخترانش در ناکجاآبادی در حاشیهی شهر بزرگ، در محاصرهی خشکسالی و زباله، ساکن مجتمعی زندانمانند، ترس را به اعماق جان میکشند و از اندیشهی فرار برای خود رؤیا میسازند، بیخبر از اینکه مدتهاست در شهر بزرگ بسیارانی، یا از تجسس مأموران و یا از بیم دستگیر شدن، در حال گریزند . در آخرالزمان چنین سرزمینی معجزه از درون خانه رخ میدهد، ساختمان خانهای قدیمی که حالا تبدیل به مجتمع- زندان دختران بدسرپرست شده است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.