سايه ي روباه صورت تيغ را از رگ نازک گلوي نوزاد دور کزد و با پشت دست پرمويش خوني که کاسه ي چشم راستش را پر کرده بود پاک کرد،چند لحظه به چشمان ...
سايه ي روباه صورت تيغ را از رگ نازک گلوي نوزاد دور کزد و با پشت دست پرمويش خوني که کاسه ي چشم راستش را پر کرده بود پاک کرد،چند لحظه به چشمان سبز درخشان زن خيره ماند و بعد آهسته نوزاد را به طرف او دراز کرد: «خيلي خب،اجازه داري تا آخر عمر همراه فرزندت باشي»با يک دست نوزاد را در آغوش زن گذاشت و با دست ديگر تيغه ي داس را بر گلوي او ساييد. مريم عزيزي(متولد 1362 تهران)دانش آموخته ي رشته ي شيمي محض است.او در اولين مجموعه ي شش جلدي اش دشت پارسوا ميکوشد علاوه بر عناصر فانتزي،از ويژگي هاي ادبيات وحشت بهره برد و با خلق فضايي سحرآميز را به سوي سرزمينش ايران بکشاند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.