« … در لحظه های نادر آزادی … دنباله ی خاطراتم را می نویسم. برای که؟ برای چه؟ برای این که خودم را بهتر بشناسم … برای ایام بهتری می نویس ...
« … در لحظه های نادر آزادی … دنباله ی خاطراتم را می نویسم. برای که؟ برای چه؟ برای این که خودم را بهتر بشناسم … برای ایام بهتری می نویسم. برای مردم این زمان، کلام قادر به انجام کار چندانی نیست … دستاویز من در کارم است که هرگز قطع نشده. چند جلد خاطرات جوانی نوشته ام … برای من موضوع انتشار چیزی تا زمانی که زندگی عادی از نو به کشور بازنگشته، در میان نیست. از طرفی در مهمانان اشغالگر غالبا" نسبت به ژان کریستف و کولا، همدلی و درکی می یابم که در شهرهای آب معدنی … نظیرش را نمی بینم … از پنج سال پیش، جدا از دیگران … روی صخره ام زندگی می کنم. ارتباط با بیرون تقریبا" قطع شده است. برای کار، وقت و سکوت در اختیار دارم … چند جلد از خاطراتم را ( نه به شیوه ی استثنایی سفر درونی، بلکه به شکل تاریخ) نوشته ام. به مرحله ی بعد از ۱۹۰۰ رسیده ام … به چند سال دیگر نیاز دارم تا بتوانم بسیاری از اسرار فکر را که تنها خودم مالک شان هستم نجات دهم. ولی در عدم اطمینان به فردا به سر می برم. این سرنوشت مشترک بخش اعظم بشریت است. هر لحظه ی نجات داده شده، ارزش بیشتری دارد.» خانم تامارا موتیلووا که با موافقت بیوه ی نویسنده ی جان شیفته طی چند ماه در آرشیو او کند و کاو کرده، شرح حالی که به راحتی رمانی می توان خواند، اثری بسیار دقیق و سراسر متکی به سند و مدرک در باب زندگی و اندیشه های خالق کولا برونیون، عرضه کرده است که شیفتگان ره بردن به خلوت درونی رومن رولان را ارضاء می کند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.