شانزده جسد بی خون دو نوجوان یک توضیح غیر ممکن
تابستان 1958 - رشته ای از قتل ها غرب میانه را گرفتار می کند. قربانیان در اتومبیل ها و خانه هایش ...
شانزده جسد بی خون دو نوجوان یک توضیح غیر ممکن
تابستان 1958 - رشته ای از قتل ها غرب میانه را گرفتار می کند. قربانیان در اتومبیل ها و خانه هایشان - حتی در تخت هایشان - اجساد آنها تخلیه شده اما بدون هیچ جایی خون یافت می شوند.
19 سپتامبر - خانواده کارلسون در خانه مزرعه ای خود در مینه سوتا سلاخی می شوند و پرونده اولین بار را به دست می آورد: ماری کاترین هیل 15 ساله در صحنه پیدا می شود. او از سر تا پا غرق در خون است و در ابتدا او را با یک بازمانده اشتباه می گیرند. اما قطره ای از خون او نیست.
مایکل جنسن، پسر کلانتر محلی، مشتاق است که روزنامه نگار شود و از شهر کوچکش فرار کند. او هرگز تصور نمی کرد که بزرگترین داستان کشور به دامان او بیفتد، یا زمانی که ماری تصمیم بگیرد که او تنها کسی است که به او اعتراف می کند، به تحقیقات کشیده می شود.
همانطور که ماری نسخه خود را از داستان بازگو می کند، یافتن حقیقت به عهده مایکل است: واقعاً چه اتفاقی افتاد در شبی که کارلسون ها کشته شدند؟ و چگونه یک دختر در میان این همه بدن قرار گرفت؟
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.