بوردن دستش را پشت گوش پسر می برد و سکه ای از پشت آن بیرون می آورد. پسر حیرت می کند. سکه را می گیرد و بعد به بوردن نگاه می کند.
بوردن: دقیق تر نگ ...
بوردن دستش را پشت گوش پسر می برد و سکه ای از پشت آن بیرون می آورد. پسر حیرت می کند. سکه را می گیرد و بعد به بوردن نگاه می کند.
بوردن: دقیق تر نگاه کن.
پسر: دو تا روی سکه شیر داره.
سارا لبخند می زند. بوردن خم می شود تا با جدیت پسر را خطاب قرار دهد.
بوردن: هیچ وقت.... به هیچ کس... نشونش نده.
پسر با کمی ترس نگاهش می کند.
بوردن: بهت التماس می کنن و چاپلوسی ت رو می کنن که رازت رو بهشون بگی. اما به محض اینکه این کار رو بکنی براشون بی ارزش می شی. می فهمی؟ بی ارزش. راز، هیچ کس رو تحت تاثیر قرار نمی ده. مهم ترین چیز حقه ایه که پشت سر راز قرار داره.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.