صدای جیغ زن همه ی افراد حاضر را به سمتشان چرخاند و نفس آیلین چند دقیقه ای بدون دم و بازدم ماند. بی پدرومادر الهی ذلیل بشی الهی به خاک سیاه بش ...
صدای جیغ زن همه ی افراد حاضر را به سمتشان چرخاند و نفس آیلین چند دقیقه ای بدون دم و بازدم ماند. بی پدرومادر الهی ذلیل بشی الهی به خاک سیاه بشینی که منو به خاک سیاه نشوندی خجالتم نمی کشه اومده اینجا همان جا روی زمین نشسته بود و هر کار می کرد نمی توانست از زیر دست زن چادر به سر بیرون بیاید. ضربه ها به سر و صورتش کوفته میشد و فقط سعی میکرد دست هایش را جلوی صورتش بگیرد تا بیشتر مورد اصابت دستهای پر سوزش قرار نگیرد. صدای مردی از چند قدم دور تر با صدای همهمه همراه شد خانم چی کار می کنی! کشتیش لامروت. زن از کتک زدن آیلین دست کشید و مشتهایش را در سینه خودش ،کوبید آنقدر کوبید تا روسری بسته شده زیر چادرش کنار رفت و سنجاق آن باز شد روی سینه میکوبید و ضجه می زد، مشت می کوبید و فریاد می زد. این بی همه کس بی هم زبونم کرد این نامرد دختر مو ازم گرفت این لامروت چراغ خونمو خاموش کرد. الهی که داغ ببینی ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.