صبح گاه که تمام شد پشتم را کردم به حیاط پاسگاه دق پترگان که حال یک قلعه را دارد، پاسگاهی با دیوارهای بلند و چهار تا برج گرد سنگی دیدنی در اض ...
صبح گاه که تمام شد پشتم را کردم به حیاط پاسگاه دق پترگان که حال یک قلعه را دارد، پاسگاهی با دیوارهای بلند و چهار تا برج گرد سنگی دیدنی در اضلاع قلعه. بین رج های قلعه، درست وسط هر دیوار، یک برجک هست و من روی یکی از همین برجک ها پاس می دادم و تکیه داده بودم به جان پناه آهنی بی ریختش ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.