رمان فارسی. در پشت جلد می خوانیم: می خندم اما ته دلم تير می كشد. ياد همه آدم هايى می افتم كه می توانستم كنار هم ما بشویم، اما ...
همه آدم ...
رمان فارسی. در پشت جلد می خوانیم: می خندم اما ته دلم تير می كشد. ياد همه آدم هايى می افتم كه می توانستم كنار هم ما بشویم، اما ...
همه آدم هايی كه به درد هم می خورديم و می توانستيم درد تنهايی اين راه دراز عمر را برای هم درمان كنيم، اما ...
همه آدم هايی كه با ديدنشان ترس توی دلم می افتاد كه مبادا آدم زندگی من نباشند و با سهم خودم اشتباهی بگيرمشان و ناگهان از هم می پاشيدم، از تصور اين كه كسی نفس به نفس من زندگی كند.
از تصور پيوند با كسی كه تا ديروز نمی شناختمش، ترس برم می داشت و همه ی اين سال ها فرار مى كردم ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.