بازنويسي: منوچهر كي مرام
ساها پيش هيزم شكن فقيري در خانه كوچكي كنار شهر زندگي ميكرد. يك روز مثل هميشه، علي بابا براي آوردن هيزم به جنگل رفت ...
بازنويسي: منوچهر كي مرام
ساها پيش هيزم شكن فقيري در خانه كوچكي كنار شهر زندگي ميكرد. يك روز مثل هميشه، علي بابا براي آوردن هيزم به جنگل رفت. درختي را ديد كه ريشه در سنگ دارد، از آن بالا رفت تا شاخه هايش را ببرد. ناگهان ديد چهل مرد كه دزد بودند به طرف او مي آيند، او خود را پنهان كرد و آهنا به طرف كوه رفتند و علي بابا به دنبال آنها رفت.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.