گاهی به نامههایی فکر میکنم که هرگز به دست صاحبانش نرسید. نامههایی که حالا جایی است که فرستندهاش نمیداند کجاست و چه بر سرش آمد ...
گاهی به نامههایی فکر میکنم که هرگز به دست صاحبانش نرسید. نامههایی که حالا جایی است که فرستندهاش نمیداند کجاست و چه بر سرش آمده. شاید مثل ورقپارههای سرگردان گوشه و کنار خیابان افتادهاند یا شاید آنها را سوزانده باشند. مردم هم یقین دارند هیچ امیدی برای رسیدن نامههایشان به مقصد وجود ندارد...
شاید هم دست از نامهنگاری کشیدهاند. وقتی قرار است نامه به منطقهای برسد که با خاک یکسان شده و دیّارالبشری در آن سکونت ندارد، نامه را به چه آدرسی و برای که بنویسند؟ وقتی جنگ تمام شود تا مدتها باید از پی اسم خیابانها بگردند. شاید هم بر حسب آنکه چه کسانی پیروز شدند و بر آن مناطق سیطره یافتند، اسمهای تازهای رویشان بگذارند...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.