دختر كوچك و فقیری كه همراه خانوادۀ عموی خویش زندگی می كند شبی در خواب می بیند برای شب عید، پیراهن زیبایی به تن دارد كه مانندش هیچ كجا وجود ...
دختر كوچك و فقیری كه همراه خانوادۀ عموی خویش زندگی می كند شبی در خواب می بیند برای شب عید، پیراهن زیبایی به تن دارد كه مانندش هیچ كجا وجود ندارد. روز بعد، یكی از دختر عموها، بیش تر برای تحقیر دخترك و تفریح خود و خواهرهایش، یكی از لباس های كهنه و پاره ی خود را به او می دهد. دخترك، از داشتن آن لباس بسیار شاد شده و دختر عموها كه دچار حسادت شدهاند، آن را تكه تكه و پاره می كنند. دختر تنها، در ابتدا ناراحت شده، اما پس از مدتی با تكه پارچه هایی كه در اختیار دارد، پیراهن را دوخته و كاری می كند كه آن لباس بسیار زیبا جلوه می كند. كار پاره كردن لباس از سوی سه خواهر و دوخت مجدد آن به وسیله دخترك، بارها و بارها تكرار می شود و هر بار، نسبت به بار پیش، پیراهن زیباتر و زیباتر می شود. در مهمانی شب عید، دختر لباسی به تن دارد كه زیبایی اش، باعث تحیر همه شده و تمامی مهمان ها از هنر و سلیقه او در دوخت لباس تعریف می كنند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.