اين كتاب شامل نمايش نامه اي است كه ماجراي آن با ورود نابيناي جواني به نام "ايگناسيو" به يك آموزشكده مخصوص نابينايان مادرزاد آغاز مي شود. او ...
اين كتاب شامل نمايش نامه اي است كه ماجراي آن با ورود نابيناي جواني به نام "ايگناسيو" به يك آموزشكده مخصوص نابينايان مادرزاد آغاز مي شود. او پس از ورود به آنجا در مي يابد كه همه با نوعي شادماني عاري از تشويش به زندگي خود مشغول اند؛ روي گرداندن از اين نقص جسماني (نابينايي) كه همگي به آن دچارند و دوري جستن از اين مسئله به گونه اي كه انگار اصلا"وجود ندارد؛ آشكارا زيربناي اين شادماني است. ايگناسيو نمي تواند "اطمينان" و "سرور" مجازي آنها را درك كند و بپذيرد. او از كنار گذاشتن عصاي خود - كه نماد پذيرش خودآگاه كوري است - امتناع مي ورزد و آشكارا با نحوه اداره اين موسسه كه به دست نابيناي ديگري به نام "دن پابلو" اداره مي شود، مخالفت مي كند. طولي نمي كشد كه تضاد ميان مواضع اين تازه وارد و بهترين شاگرد موسسه، كارلوس پديد مي آيد. در برابر اين تضاد، همه سعي دارند كه از طريق راه حل هاي ساده و سطحي ايگناسيو را وارد نظام آموزشكده كنند؛ اما ايگناسيو در برابر اين وضعيت طغيان مي كند...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.