شب برام قصه سياوش را می گفتی و من خوابم می برد. اما قصه "ليلي" را نگفتی. قصه زندان را هم تعريف نكردی. می ترسيدی تحمل نكنم؟ از اين يار هم ب ...
شب برام قصه سياوش را می گفتی و من خوابم می برد. اما قصه "ليلي" را نگفتی. قصه زندان را هم تعريف نكردی. می ترسيدی تحمل نكنم؟ از اين يار هم بندت محمود هم چيزی نگفتی. تو نمی گفتی يا من اجازه نمی دادم بگويی؟ (برنده ی جايزه هوشنگ گلشيری برای بهترين رمان اول سال ١٣٧٩)
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.