16 داستان كوتاه فارسي.
همين كه چراغ نيمه كورسوي سقف اتاق خاموششد، مشتاقي احساس كرد كه هنوز شعله ي يك شمع كوچك دارد توي سينخ اش ميسوزد. به دن� ...
16 داستان كوتاه فارسي.
همين كه چراغ نيمه كورسوي سقف اتاق خاموششد، مشتاقي احساس كرد كه هنوز شعله ي يك شمع كوچك دارد توي سينخ اش ميسوزد. به دنبال شمع، دست به ديوار تاريك راهرو گذاشت و به سياهي مشت كوبيد و جلو رفت و ياد تصوير ابليس مصري افتاد كه سال ها بر سينه ي اتاق اش چسبيده بود و مدام به او زل مي زد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.