داستانهاي كوتاه: ساعت پنج براي مردن دير است، تصادف محض،
زني چاي درست مي كرد، زني به ماه عسل مي رود، زني در نور ويترين ايستاده بود، زني روي ...
داستانهاي كوتاه: ساعت پنج براي مردن دير است، تصادف محض،
زني چاي درست مي كرد، زني به ماه عسل مي رود، زني در نور ويترين ايستاده بود، زني روي چمن ها نشسته است، نويسنده در پاگرد آخر، دارالشفاء، يك سوناي داغ. "تصادف محض" حكايت زني است به نام ناهيد كه با همسرش اختلاف دارد. ناهيد در گيرودار اختلاف با همسرش با بهروز، پسر كشتي گيري كه تازه به محله آنها آمده، آشنا مي شود...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.