داستان از زبان دختري روايت مي شود به نام "شهرزاد" كه از كرمان به تهران آمده است. او دلباخته ويراستار ميانه سال و افسرده اي مي شود كه اطرافيا ...
داستان از زبان دختري روايت مي شود به نام "شهرزاد" كه از كرمان به تهران آمده است. او دلباخته ويراستار ميانه سال و افسرده اي مي شود كه اطرافيان از وضع روحي او سوء استفاده مي كنند. پس از چندي، ويراستار كم كم به شهرزاد علاقه مند مي شود و با هم قرار ازدواج مي گذارند، اما دخالت افرادي كه به سعادت آنها رشك مي برند، مسير زندگي اشان را تغيير مي دهد. در فصل پاياني رمان، خواننده با موضوعي به كلي متفاوت با آنچه شهرزاد روايت كرده، مواجه مي شود. او پي مي برد كه بين "واقعيت" از يك سو و موقعيت دلخواه شهرزاد از سوي ديگر تضادي آشكار، وجود داشته است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.