انسانی که خودشناسی نکرده باشد تسلیم جبر درونی است. به وضعیت خود آگاه نیست. آگاهی ابتدای بیداری و حرکت به سمت اختیار و انتخاب است. تصمیم گیر ...
انسانی که خودشناسی نکرده باشد تسلیم جبر درونی است. به وضعیت خود آگاه نیست. آگاهی ابتدای بیداری و حرکت به سمت اختیار و انتخاب است. تصمیم گیری هایش از فیلتر گذشته یعنی کمبودها؛ گرایش های عصبی، عقده ها، جاه طلبی ها، طمع ورزی ها، و توهم ها؛ انتظارات و توقعات و از همه مهم تر ترس ها و اضطراب ها می گذارد . وقتی آدمی نسبت به این عوامل بیدار می شود، تازه می فهمد که در چه چارچوب هایی زندانی بوده است و در چه کابوس هایی به سر می برده است. اکنون می تواند پا به عرصه زندگی و رفتار اختیاری بگذارد. یعنی انتخابی بکند که منشأاش بیداری و هوشیاری است. آن هم نه به سادگی. چرا که ذهن محصول گذشته است. همچنان بازی درمی آورد و ما را هم بازی می دهد. ذهن چیزی نزدیک به سی سال چهل سال پنجاه سال شکل نهایی خود را پیدا کرده است. دگرگونی و دگردیسی در ساختار ذهن و حتی مغز کار آسانی نیست، ولی ممکن است. شناخت و بیداری و هوشیاری نسبت به فیلتر های ذهنی می تواند کاری بکند. این درست به نگاه ما به زندگی بستگی خواهد داشت. شستشوی ذهنی و وارد شدن در عرصه روشنایی و بیداری نیاز به تغییر نگاه ما به زندگی دارد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.