بعد از ظهر يك روز اوايل پاييز، بچه هاي كلاس چهارم يكي از مدارس پسرانه به همراه معلم شان براي بازديد از موزه ي آثار باستاني آمده بودند و با س ...
بعد از ظهر يك روز اوايل پاييز، بچه هاي كلاس چهارم يكي از مدارس پسرانه به همراه معلم شان براي بازديد از موزه ي آثار باستاني آمده بودند و با سر و صدا و شيطنت هايشان سالن ساكت و مرده ي موزه را زنده كرده بودند. آنها دسته دسته دور معلم هايشان جمع شده بودند و به حرفهاي آنها گوش مي دادند. سياووش، همانطور كه به يك قالي بزرگ كه از ديوار آويزان شده بود تكيه داده بود، چشمش به يك موش سفيد كوچك افتاد كه از پشت صندوقي كه كنار ديوار بود بيرون آمد...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.