دختري بود به اسم "همه ناز"، دختري ناز و دوست داشتني. از قضاي روزگار، "همه ناز" پدر و مادرش را از دست داده بود و توي يك خانه كلفتي مي كرد. خانم خ ...
دختري بود به اسم "همه ناز"، دختري ناز و دوست داشتني. از قضاي روزگار، "همه ناز" پدر و مادرش را از دست داده بود و توي يك خانه كلفتي مي كرد. خانم خانه، دختري داشت به اسم "فرح ناز" كه خيلي لوس و بي تربيت بود. همسايه ها از او بدشان مي آمد، اما "همه ناز" را دوست داشتند. مادر "فرح ناز" كه مي ديد كسي به دخترش توجه نمي كند، يواش يواش آتش حسادتش گل كرد و هر چه ناراحتي داشت بر سر "همه ناز" بيچاره خالي كرد...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.