داستان مذهبي درباره ي عيسي مسيح.
مرد فقيري به نجاري ِوسف آمد و به او گفت: زنش را هنگام زايمان از دست داده و كودكي برايش گذاشته است. زنم جوان ...
داستان مذهبي درباره ي عيسي مسيح.
مرد فقيري به نجاري ِوسف آمد و به او گفت: زنش را هنگام زايمان از دست داده و كودكي برايش گذاشته است. زنم جوان بود و آرزوهاي داشت كه به هيچكدام نرسيد. خواهش ميكنم برايش تابوتي بساز تا نشانه اي از آرزوهايش باشد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.