داستان درباره يكي از پادشاهان هند است. شبي او هفت كابوس مي بيند و صبح براي خوابگزارانش تعريف مي كند. آنها كه از خوششان نمي آمد به او گفتند ك ...
داستان درباره يكي از پادشاهان هند است. شبي او هفت كابوس مي بيند و صبح براي خوابگزارانش تعريف مي كند. آنها كه از خوششان نمي آمد به او گفتند كه تو بايد هفت كس كه به تو نزديك هستند رابكشي و در خون آنها بنشيني: زنت، دو پسرهايت، وزيرت بلار، كاك دبير و دو فيل سفيدت را.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.