اين نمايشنامه با گفتگويي مابين تيسيوس، فرمانرواي آتن و معشوقه اش هيپاليتا (ملكه آمازون) آغاز مي شود. ازدواج آنها قرار است چهار شب ديگر در ش ...
اين نمايشنامه با گفتگويي مابين تيسيوس، فرمانرواي آتن و معشوقه اش هيپاليتا (ملكه آمازون) آغاز مي شود. ازدواج آنها قرار است چهار شب ديگر در شب ماه نو انجام شود. ايجيوس از تيسيوس مي خواهد كه دخترش، هرميا را وادار كند تا با ديميتريس ازدواج كند. زمانيكه هرميا با معشوقش لايسندر تنها مي شوند تصميم مي گيرند كه فردا شب يكديگر را در جنگل ببينند و براي هميشه از آتن فرار كنند. آنها اين تصميم خود را به دوست مشتركشان هلنا مي گويند و او كه عاشق ديميتريس است براي اينكه از او حتي يك تشكر خشك هم بكند ماجرا را براي او بازگو مي كند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.