مرد سنگی، همیشه ماهیان مرده ای را در سبد داشت که به گور می سپردشان تا دل اش را برای همیشه به خاک بسپارد، مریم اش را، ولی مگر می توانست؟ نه زن ...
مرد سنگی، همیشه ماهیان مرده ای را در سبد داشت که به گور می سپردشان تا دل اش را برای همیشه به خاک بسپارد، مریم اش را، ولی مگر می توانست؟ نه زندگی تمامی داشت، نه مرگ! هر نفسی که می کشید، بوی گند زندگی می داد و هر نفسی که بیرون می آمد، بوی تفاله های مرگ.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.