در کتاب پیشِ رو از زاویهای متفاوت به شاهنامه نگریستهام. فرضیهی اصلی نگارش در تاریکی اسطورهها این است که شاهنامه، این نامهی جاودان ...
در کتاب پیشِ رو از زاویهای متفاوت به شاهنامه نگریستهام. فرضیهی اصلی نگارش در تاریکی اسطورهها این است که شاهنامه، این نامهی جاودان در فرهنگ ایرانزمین، تنها اثر در پهنهی ادب پارسیست كه، بهراستی، معرف کارنامهی شاهان ایران باستان است؛ چراکه ژرفنگری در سرودههای شاهنامه -آنجا که حکیم سخن میگوید «تو این را دروغ و فسانه مدان»- ما را به این اندیشه رهنمون میسازد که آیا فردوسی در طول سیسال قلمفرسایی، با بیانی اسطورهای، صرفاً بهدنبال خلق اثری ادبی-حماسی و بىهمتا بوده است یا اینکه این شاعر سترگ، با رنج بسیار و روایتی پنهان از ادوار پیشین ایران، در پی حفظ تاریخ سرزمین نیاکان خویش گام برداشته است؟ در واقع، این پرسش اصلی و اولیه بود که مرا بر نگارش این اثر علاقمند کرد. در مسیر این پژوهش، از کتابهای تاریخ طبری و آثارالباقیه ابوریحان بیرونی نیز بسیار الهام گرفتهام. هنگام خواندن این دو کتاب و تطبیق آنها، بیشتر به اهمیت شاهنامه پی بردم و درک تازهای از فردوسی و اثرش در من بهوجود آمد که سبب شد بیش از پیش فردوسی را بهنوعی نگاهدار راستین هویت ایرانزمین به شمار آورم.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.