دلم نمی خواست بیام دم خونتون اما دیگه برام چاره ای نذاشتی. بیش از صدبار بهت پیام دادم که از کرده ام پیشمونم. بهت گفتم که تا چه حد دوستت دارم، ...
دلم نمی خواست بیام دم خونتون اما دیگه برام چاره ای نذاشتی. بیش از صدبار بهت پیام دادم که از کرده ام پیشمونم. بهت گفتم که تا چه حد دوستت دارم، بهت زنگ زدم اما هر بار به در بسته خوردم و همه پیام ها و تلفن هام بی پاسخ موند. حتی روزی که باهات دم رستوران قرار گذاشتم، مطمئن بودم که می یای اما نیومدی. همون روز بود که فهمیدم تمام تفکرات ذهنی من توهمی بیش نبوده. توی این مدت خیلی با خودم کلنجار رفتم که روی این عشق پا بذارم و قید همه چیز رو بزنم اما نتونستم. الانم نیومدم اینجا که ازت محبت گذایی کنم فقط اومدم بهت بگم با وجود اینکه این همه عذابم دادی؛ ولی هنوز هم نمی تونم احساسی رو که نسبت بهت دارم؛ نادیده بگیرم....
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.