رمان فارسی. اوایل شب بود. از عمارت دوم خان که بالای تپه قرار داشت صدای ساز و آواز می آمد. آخر عروسی بود. این عمارت به بزرگی عمارت اصلی خان نبو ...
رمان فارسی. اوایل شب بود. از عمارت دوم خان که بالای تپه قرار داشت صدای ساز و آواز می آمد. آخر عروسی بود. این عمارت به بزرگی عمارت اصلی خان نبود ولی زیبا و دلنشین بود. دو طبقه داشت و ایوان بزرگی دور تا دور طبقه دوم می چرخید و گلدان های زیبا آن را زینت می داد. همه ی روستا از ایوان پیدا بود ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.