قسمت هایی از کتاب دست آبه ران
بصیرتی درخسان و ناگهان، درست به سان آن خورشید غریب آسمان... همان جا بود.... چیزی در دل نور بود، چیزی که در درون ...
قسمت هایی از کتاب دست آبه ران
بصیرتی درخسان و ناگهان، درست به سان آن خورشید غریب آسمان... همان جا بود.... چیزی در دل نور بود، چیزی که در درون تاریکی و تاکنون به شکلی منیر به چشم می میرد؛ این انگاره بود، انگاره ی بزرگ امبر که گویی آن را بر پوسته ای بیضی شکل در زیر و هم بالای آن آسمان- دریای غریب نقش زده بودند
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.