کنی که همراه خانواده اش به خانه ی جن زده و ترسناک پدربزرگ اسباب کشی کرده، از قبرستان روبه روی خانه شان حسابی می ترسد، البته داستانی که پدرب ...
کنی که همراه خانواده اش به خانه ی جن زده و ترسناک پدربزرگ اسباب کشی کرده، از قبرستان روبه روی خانه شان حسابی می ترسد، البته داستانی که پدربزرگ با ترس و لرز از زنده شدن مرده های قبرستان بر اثر صاعقه می گوید در این ترس بی تاثیر نیست. در این میان آمدن همسایه ی جدید و حمل سه تابوت چوبی سیاه به خانه همسایه توسط کارگرها پدربزرگ را بیشتر از پیش می لرزاند. او اعتقاد دارد که آن ها یک خانواده ی زامبی هستند که به زودی از تابوت های خود بیرون می آیند و گرسنه شان می شود.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.