رمان فارسی.
این رمان جسورانه، ماجرای دختری دهه شصتی است که قرار است سارا باشد؛ اما "سالار" است؛ حداقل برای خودش و پدر شهیدش. از کشتی گرفتن ب ...
رمان فارسی.
این رمان جسورانه، ماجرای دختری دهه شصتی است که قرار است سارا باشد؛ اما "سالار" است؛ حداقل برای خودش و پدر شهیدش. از کشتی گرفتن با پسران در کودکی و نوع پوشش تا آن عکس العمل های عجیب در شب عروسی اش که راهی برای فرار از آن نیست، شخصیتی متفاوت از سارا خلق می کنند که " سالار " بودنش منطقی و باورپذیر شود. مسئله برای « سارا » بیشتر از جنگ، " مرگ " است. او پیش از شروع جنگ و حتا شاید پیش از چشم باز کردنش به دنیا، ناخواسته با مسئله ی مرگ مواجه بوده. مرگ مادرش. و این گونه تولد برای او، همزمان با مرگ می شود. سرطان مادربزرگش، و خودکشی عمویش و بازی با مرگ توسط بابک، پسرعمه اش... اما مرگ پدرش، برای « سارا » دردناک تر است. او که برای پدرش هر چیزی بود غیر از دختر، پنجه ی پدرش را، همان که بارها با آن بازی کرده، از میان انفجارها پیدا می کند.
قسمتی از متن کتاب:
کجای حرف هایش این را گفت؟ وسط گریه ها و ناله هایش چه طور به ذهنش رسید از من تعریف کند. درست همان وقتی که به مرگِ تنها دخترش فکر می کرده، به نظرش رسیده که من زن مهربانی هستم؟ هیچ وقت هیچکس این را به من نگفته بود. هیچ وقت به فکرم نرسید که امتحان کنم یک زنِ بامحبت باشم. باز شده بودم زنی که کار مردانه ای انجام داده. نمی دانم فرق بین زن ها و مردها در کارهایی است که انجام می دهند یا ذات زن بودن و مرد بودن شان. چه کسی نقشهای مان را برای اولین بار در زندگی تقسیم کرد؟ گیج شده ام. انگار کسی نقشم را در یک نمایش طولانی عوض کرده باشد. یک باره کسی نیامده و قرار شده من جایش بازی کنم یا از اول نقش ها درست تقسیم نشده بود؟
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.