«چقدر دیر بود، چقدر دیر» نمونهای شاخص از سبک موسوم به جریان سیال ذهن در ادبیات بهشمار میرود. با فضایی کافکاوار و زبانی تند و طنزی سیاه ...
«چقدر دیر بود، چقدر دیر» نمونهای شاخص از سبک موسوم به جریان سیال ذهن در ادبیات بهشمار میرود. با فضایی کافکاوار و زبانی تند و طنزی سیاه. این کتاب در سال 1994 برندهی جایزهی بوکر شده است. یکی از نکات جالب دربارهی رمان این است که نسخهی اصلی تماماً به زبان محاوره¬ی اسکاتلندی نوشته شده و از لحن شکسته و غیررسمی استفاده کرده که زهره مهرنیا با چیرهدستی این ویژگی را در ترجمهی خود لحاظ کرده است.
. «جایجایِ این کشور درب و داغون زندگیهای خارقالعادهای در جریانه؛ مثل داستانهای جن و پری میمونه.
نمیتونی چیزهایی رو که میشنوی باور کنی، به کار خودت مشغول میشی، شامت رو میخوری و اینجور چیزها.
ظرف میشوری و به این صداها گوش میدی. پیش خودت میگی خدای بزرگ، چه اتفاقی داره میافته؟ سامی حتی نمیتونست ببینه. حتی نمیتونست ببینه پسر. میدونی چی میگم. و هنوز هم مجبور بود به اون صداها گوش بده. به صدای این عوضیهای احمق. توی این شرایط هی عصبیتر و عصبیتر و عصبیتر میشی تا اینکه دوست داری دستت رو مشت کنی و به پنجرهی کوفتی آشپزخونه بکوبونی و اگه شانس بیاری شاهرگت پاره میشه...»
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.