«پسر» یک داستان بلند فارسی است که پیرامون شخصیتی به نام امیر کلاهی جریان دارد. داستان با حضور او در یک آسایشگاه و درخواستش برای بستریشدن ...
«پسر» یک داستان بلند فارسی است که پیرامون شخصیتی به نام امیر کلاهی جریان دارد. داستان با حضور او در یک آسایشگاه و درخواستش برای بستریشدن در آنجا آغاز میشود. بخشهایی از ماجرا از دید سومشخص روایت میشود و بخشهایی را خود او میگوید، از زندگیاش، از ماهی، کسی که به او احترام گذاشت و برایش اهمیت قائل شد، کسی که مرده است، مثل بیعرضهها، امیر معتقد است که ماهی طوری که میگویند نمرده، یعنی اصلا اینجور مردن به شخصیت ماهی نمیخورد، یکی او را کشته است و مرگش در اثر یک سهلانگاری در چککردن گاز نبوده. در روند کتاب متوجه میشویم که امیر از لحاظ روانی به مشکلاتی دچار است؛ یعنی خودش اینگونه میگوید که از کودکی مشکلاتی داشته. او قرار است در تیمارستان بستری شود، اما حتی با آدمهای آنجا نیز متفاوت است، همانطور که با افراد جامعهی عقلا...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.