هر گلوله ای پیش از شلیک در خشابی سوزان به گداختگی می رسد. شلیک گلوله ها به یکباره نیست. اول اسلحه را از ضامن خارج می کنی تا به مرحله خلاصی بر ...
هر گلوله ای پیش از شلیک در خشابی سوزان به گداختگی می رسد. شلیک گلوله ها به یکباره نیست. اول اسلحه را از ضامن خارج می کنی تا به مرحله خلاصی برسد و شاید کمی، یاحتی زمانی طولانی تاب می آوری و بعد ماشه را می چکانی. آغاز داستان شلیک به قلب تهی تکان دهنده است: «شلیک کردم. درست وسط چشم هایش» و از همانجا درگیرش می شوی که گلوله به قلی تھی شلیک شده یا از قلبی برآمده که چندی است از ضامن خویشتنداری به در شده و به مرحله خلاصی رسیده.
نویسنده با هنرمندی فضای داستان را تا به آخرین لحظه رازآلود نگه می دارد تا در لایه های وهم و خیال با پیچیدگی شخصیتی سست و خائن آشنایت کند. سرآخر، پوشیدگی هایی ماجرا کنار می رود و آنچه دستگیرت می شود هم به دور از باور است و هم نزدیک به حقیقت و به همین سبب شگفت زده می شوی.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.
4 (0 رتبه بندی توسط کاربران ما)
