رمان فارسی.
بالای قله ایستاده ام. موهای سپیدم در میان باد می رقصد. اینجا پایان زندگی ست. به پایین نگاه می کنم. به راهی که آمده ام. هنوز جای ز ...
رمان فارسی.
بالای قله ایستاده ام. موهای سپیدم در میان باد می رقصد. اینجا پایان زندگی ست. به پایین نگاه می کنم. به راهی که آمده ام. هنوز جای زخم ها روی تنم درد می کند. هنوز صدای نفس هایم در میانه ی راه را می شنوم. چه سخت بود این راه و چه نفس گیر، لحظه هایش. ولی آمدم. باید می آمدم. این قله جایگاه من است. در هشتمین دهه ی زندگی ام جایی ایستاده ام که می خواستم باشم ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.