تاريخ و باستان شناسي.
خلاصه: مائو تسه دون، رهبر کمونیست های چین بود که با درآمیختن اصول مارکسیسم لنینیسم و « پراتیک انقلاب چین » مائوئیسم ...
تاريخ و باستان شناسي.
خلاصه: مائو تسه دون، رهبر کمونیست های چین بود که با درآمیختن اصول مارکسیسم لنینیسم و « پراتیک انقلاب چین » مائوئیسم را بنیان نهاد. این اندیشه به تدریج در میان ایرانیان خارج کشور به ویژه دانشجویان ناراضی از عملکرد حزب توده تجلی یافت. این دسته از دانشجویان که اکثرا در « کنفدراسیون محصلین و دانشجویان » فعال بودند، « سازمان انقلابی حزب توده ی ایران » را بنیان نهادند.
قسمتی از کتاب:
مائو تسه دون، رهبر کمونیست های چین، کسی بود که در روز اول اکتبر ١٩٤٩، موجودیت دولت کمونیستی را در چین اعلام کرد. مائو، مارکسیسم را در جوانی خوانده و پذیرفته بود. اما او آن کسی نبود که آموزه های مارکسیسم لنینیسم را وحی منزل بپندارد و کورکورانه از آن تبعیت کند؛ که اگر چنین می پنداشت و می کرد، پیروزی « سوسیالیسم » در جامعه ی « نیمه فئودالی نیمه مستعمره » چین امکان پذیر نبود. لنین، اصول مارکسیسم را چنان پرداخت که بشود با آن در جامعه ای غیرصنعتی چون روسیه اوایل قرن بیستم انقلاب سوسیالیستی به راه انداخت؛ و از همین جا لنینیسم دنباله ی مارکسیسم شد. مائو نیز اصول مارکسیسم لنینیسم را با چیزی که خود آن را « پراتیک انقلاب چین » می خواند در آمیخت و از آن مائوئیسم زاده شد. حالا ایدئولوژی مارکسیسم، دنباله ای دیگر یافته بود و آن اندیشه ی مائو تسه دون بود. اولین تعلیم مائو به پیروانش این بود که « نباید گذشته ی تاریخی خود را انکار کنیم...مارکسیسم باید با شرایط ملموس چین تطبیق یابد تا در تمامی جلوه هایش ویژگی های چین را بازتابد. باید بر قالب های آن سوی دریاها نقطه ی پایانی نهاد ». مائو، بی آنکه به قالب ها و فرمول های از پیش ساخته ی مارکسیستی متکی باشد، به سنت های چینی متکی بود. در چین « کارگر » نبود اما « دهقان » فراوان بود. مائو با یارگیری از میان « دهقانان »، نیروی مسلحی از سربازان با انگیزه برای کمونیست های چین فراهم آورد. این همان « ارتش آزادی بخش خلق » بود که با استراتژی « محاصهر شهرها از طریق روستاها » سنگر به سنگر و روستا به روستا و شهر به شهر در برابر ارتش دولتی چین ایستادگی کرد و با « راه پیمایی بزرگ » حماسه آفرید و سرانجام پیروزی نهایی را از آن کمونیست ها کرد. پیدا بود رهبری با این اعتماد به نفس و استقلال فکر، که خود را با لنین هم طراز می دید و بر یک سوم جمعیت جهان حکم می راند و حزبی متشکل و منسجم، و ارتشی متحد و آبدیده در کوران دو دهه مبارزه مسلحانه داخلی را در پشت سر داشت و در رسیدن به قدرت نیز وام دار « برادر بزرگ تر » نبود، پیروی و اطاعت از هیچ قدرتی را بر نمی تابید.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.