داستان زندگی فردی به نام «شهنوازی» اهل بلوچستان، خانواده او و سرگذشت ایشان است. شهنوازی با عشق و علاقه فراوان در عرشه ناخدایی معروف به «نا ...
داستان زندگی فردی به نام «شهنوازی» اهل بلوچستان، خانواده او و سرگذشت ایشان است. شهنوازی با عشق و علاقه فراوان در عرشه ناخدایی معروف به «ناخدا خورشید» مشغول به كار می شود و خیلی زود استعداد و علاقه و تیزهوشي خود را در امر سكانداری به اثبات می رساند. ناخدا خورشید او را به عنوان سكاندار كشتی به یكی از شیخهای ثروتمند امارات معرفی می كند. شهنوازی در آنجا نیز در كار سكانداری و داد و ستد پلههای ترقی را می پیماید. او در امارات با دختر یکی از تجار به نام «شاهبی بی» ازدواج می كند. شهنوازی خیلی زود ثروت عظیمی كسب می كند؛ اما اموال او در یک سفر تجاری گرفتار طوفان می شود و از بین می رود. و او مجبور می شود با یک عده وارد کار قاچاق شود، در این میان پسرش «تیمور» كه جوانی رشید است، سرنوشت او را تغییر داده و زندگی اش را متحول می كند.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.