چگونه رابطه ای ميان شكل هستی اجتماعی انسان، ارتباط او با خويشتن و مفهوم «ديگری» وجود دارد؟ شكل حضور انسان در جهان از مجرای كدام دستگاه شنا ...
چگونه رابطه ای ميان شكل هستی اجتماعی انسان، ارتباط او با خويشتن و مفهوم «ديگری» وجود دارد؟ شكل حضور انسان در جهان از مجرای كدام دستگاه شناخت شناسانه تنظيم و به او منتقل می شود؟ وقتی از كلمه ی من استفاده می كنيم دقيقا" چه تصوری از اين واژه در ذهن می پرورانيم؟ در واقع، محدوده ای كه برای اشاره كردن، معرفی و نشان دادن آن از واژه ی «من» استفاده می شود، به چه محدوده ی شناخت شناسانه ای اشاره دارد؟ اين محدوده تحت چه فرايندی معين می شود، مکانیسم های غیریت سازی در فرد، چه رابطه ای با شکل گیری فهمش از بخشی از جهان به عنوان «خود» دارند؟ چه قوانين يا قواعدی به شكل رابطه ی اين محدوده با ديگران نظارت می كنند؟ چه نیتی در پس تلاش انسان ها برای ايجاد تمايز در ميان خودشان با ديگری وجود دارد؟ و در نهايت اين سؤال اساسی كه تحت چه نيرويی «خود»های تمايزيافته ی بشری - چه در سطح اجتماعی و در قالب گروه هايی از افراد، چه در سطح فردی و در قالب هويت های مجزای فردی - تلاش می كنند تا ويژگی های تمايزيافته ی خود را به ديگران معرفی كنند؛ تا مورد شناسايی قرار بگيرند؟ کتاب حاضر کوششی است برای پاسخ به اين پرسش ها. حميد ملک زاده در اين کتاب قصد دارد شكلی از زندگی را به عنوان يك مدل برای خوانندگانش به تصوير بكشد كه در جريان آن شكل گيری مفهوم خويشتن در فرد انسانی را مورد بررسی قرار دهد. همچنين اين آرزو را در سر می پروراند كه بتواند، با ارائه ی تصويری از نوع با هم بودن افراد انسانی درون يك وضعيت، روابط مبتنی بر سلطه را به عنوان شكلی منطقی از روابط ميان انسان ها با يكديگر نفی كند، و مدل مطلوب زندگی اجتماعی را از درون زندگی انسان ها با يكديگر به شكلی انضمامی استنتاج نمايد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.