رمان فارسی. از متن رمان: من و مزدک هرگز حتی پای مان را هم در اسپانیا نگذاشته بودیم چه برسد به این که کاتالان باشیم اما تقریبا" از همان وقتی ک ...
رمان فارسی. از متن رمان: من و مزدک هرگز حتی پای مان را هم در اسپانیا نگذاشته بودیم چه برسد به این که کاتالان باشیم اما تقریبا" از همان وقتی که در خیابان های خاکی شهرکی دورافتاده در طرابلس، فوتبال بازی می کردیم، طرفدار بارسلونا بودیم. اما آن اتفاق عجیب و غریب که مسیر زندگی ما را عوض کرد، نه در دوره ی بازی "فان باستن" در بارسا، که سال ها بعد که "فرانک ریکارد" سر مربی بارسا بود، اتفاق افتاد. وقتی که "رونالدینیو"، پس از این که گل سوم بارسا را به "رئال مادرید" زد، برای طرفداران رئال بوسه فرستاد و آن ها هم در اوج ناراحتی برای او دست زدند، آن روز، اولین باری بود که ما "دیوید بکام" را با آن قیافه ی ژولیده می دیدیم ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.