کتاب پیش رو از دید یک آمریکایی ساکن فرانسه، پاریس را به ما نشان می دهد. گرترود در این اثر خاطراتش از دوران کودکی در فرانسه و تمام مشاهداتش د ...
کتاب پیش رو از دید یک آمریکایی ساکن فرانسه، پاریس را به ما نشان می دهد. گرترود در این اثر خاطراتش از دوران کودکی در فرانسه و تمام مشاهداتش در پاریس را بازگو می کند. او از تمام رویدادهای فرانسه پیش از جنگ سخن می گوید. سبک نوشتاری استاین این کتاب را به اثری تبدیل کرده که می شود آن را سنگ بنای نثر مدرن آمریکا دانست. آن طور که ادم گوپنیک در مقدمه کتاب عنوان کرده؛ سبک او کمی خودآگاهانه تر، آهنگین و ستیهنده به سبک نوشتاری ارنست همینگوی شباهت دارد. در این اثر حقایق بسیاری را درباره ی فرانسوی ها از زبان یک آمریکایی می شنویم. چنانچه به فرهنگ و زندگی مردم در دیگر کشورها علاقه مندید و مایلید خود را در بطن جوامعی دیگر احساس کنید، اثر حاضر مناسب شما است.
گزیده ای از کتاب:
اولین بار که پاریس بودم و سال های آزگار خدمتکاری داشتم دوستان خیلی خوبی بودیم اسمش هلن بود. یک روز کاملا برحسب اتفاق نمی دانم چطور شد چون من که هیچ علاقه ای به موضوع نداشتم در آمدم بهش گفتم هلن شوهرت عضو کدام حزب سیاسی است. همیشه همه چیز را به من گفته بود حتی خصوصی ترین گرفتاری هایش با خانواده و شوهرش را اما وقتی این را گفتم که شوهرت عضو کدام حزب سیاسی است درجا چهره اش در هم رفت. جواب نداد. گفتم چه ات شده هلن مگر راز است؟ جواب داد نه خانم راز نیست اما آدم این چیزها را که نمی گوید. آدم حزب سیاسی ای را که عضوش است نمی گوید. حتی من هم حزب سیاسی دارم اما نمی گویم. سال ها بود که فرانسه بودم اما شگفت زده شده و شروع به پرس و جو کردم و همه شان همین طور بودند. همه شان همین حرف را می زدند، راز نیست اما آدم آن را نمی گوید. پسر نمی داند پدرش عضو کدام حزب است یا پدر حزب پسر را. عمر فزون کومن اخیر هم برای همین این قدر کوتاه بود. همه شان گفتند همه شان باید می گفتند و تمام روز می گفتند که حزب سیاسی شان چی بود و خب البته که نمی توانست عمر چندانی کند، نمی توانست دیگر. نه، شهرت در فرانسه واقعا اهمیت ندارد. سنت و زندگی خصوصی و زمینی که همیشه چیزی تولید می کند، این هاست که به حساب می آید. خانم لیندبرگ پاریس بود و من و او داشتیم حرف می زدیم. آمریکا که بود شهرت رنجش داده بود همه شان را رنج داده بود. در انگلیس به شان اهمیتی نداده بودند اما خاندان لیندبرگ می دانستند و انگلیس هم این را می دانست که آن ها وجود دارند. در فرانسه وقتی با شما ملاقات می کنند به تان توجه می کنند اما مزاحم تان نمی شوند چون فرانسوی ها در فاصله ی بین ملاقات ها وقتی شما را نمی بینند انگار اصلا نیستید.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.