رمان.
راه ها از هم جدا می شوند، و آدم ها نیز، و هنگامی که حادثه ای رخ می دهد، هر کس فقط خود را عقب می کشد با ترس، انگار که هیچ کس، چیزی از آن ح ...
رمان.
راه ها از هم جدا می شوند، و آدم ها نیز، و هنگامی که حادثه ای رخ می دهد، هر کس فقط خود را عقب می کشد با ترس، انگار که هیچ کس، چیزی از آن حادثه در ذهن خود نسپرده است. سال ها می گذرند و راه های جدا شده در این دنیای شاید کوچک تر از تصور دوباره در جایی و زمانی به هم تلاقی می کنند. و آن روز خواسته یا ناخواسته همه ی آن چه در گوشه ذهن، خاک خورده و به عمد فراموش شده است، دوباره تازه می گردد، باید تازه شود. یک لحظه است... فقط یک لحظه ی غافلگیر کننده که آینده ی برخی را برای همیشه تحت تاثیر خود قرار می دهد. آن دم لحظه ای به سادگی نمی توان گفت: «عبور می کنیم...!» چون بعضی چیزها عبور کردنی نیستند!
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.