رمان فارسی.
داستانی از تفاوت انسان ها و چالش هایی که برای پذیرفتن این تفاوت ها و زیستن در کنار یکدیگر با آن مواجه می شوند؛ ماجرایی از عشق و ...
رمان فارسی.
داستانی از تفاوت انسان ها و چالش هایی که برای پذیرفتن این تفاوت ها و زیستن در کنار یکدیگر با آن مواجه می شوند؛ ماجرایی از عشق و قرار گرفتن در مسیری که می تواند بسیاری از جذابیت های پیش از آغاز رابطه ای جدی را به تهدید، دلخوری و موضوعی آزاردهنده مبدل سازد. ماجرای کتاب پیرامون دکتری جوان به نام پریسا و طلبه ای سی و چند ساله با نام امیر جریان دارد. پریسا و امیر نخستین بار یکدیگر را برای جلسه ی مشاوره ای که نا تمام می ماند ملاقات می کنند، در حالی که طلبه جوان برای رفع مشکلی که آشفته اش کرده و به پیشنهاد یکی از اطرافیانش به مطب خانم دکتر مراجعه می کند، اما اتفاق روز اول او را برای ادامه روند درمان به تردید می کشاند.
قسمتی از متن کتاب:
آشکارا تکانی خورد. چیزی مثل جریان برق از بدنش رد شد. انگار انتظارش را نداشت، دستهایش را بالا آورد، صورتش را قاب گرفت و پیشانی اش را بوسید. از شنیدن اسم کاملش از زبان پریسا دلش زیر و رو شده بود و نتوانست نگوید: « انگار امشب اولین بار بود که بعد از سی و سه سال اسمم رو شنیدم پریسا. هیچ وقت اسمم رو کامل صدا نمی کردن شاید بعد مدتها تو اولین نفری بودی که اسم من رو کامل صدا کردی. »
گرمی گونه های پریسا را زیر انگشتان دستش حس می کرد، خودش هم حال عجیبی داشت و نمی توانست چشم از چشمهای براق پریسا بگیرد لبش را گزید و با شیطنت گفت: « با اینکه دلم نمیاد اما بدو برو تا کار دستمون ندادی. »
پریسا چشمهایش را دزدید. از حال عجیبی که پیدا کرده بود انگار عذاب وجدان داشت…. دست برد به سمت دستگیره در و گفت: « قول بده آروم بری. باشه؟ »…
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.