داستان تخیلی برای گروه سنی «ب» و «ج».
در داستان میخوانیم: «جوجه کوچولوها بسیار گرسنه هستند. حتی یکدانه گندم برای نوک زدن نمانده است. بد ...
داستان تخیلی برای گروه سنی «ب» و «ج».
در داستان میخوانیم: «جوجه کوچولوها بسیار گرسنه هستند. حتی یکدانه گندم برای نوک زدن نمانده است. بدتر آن که شایعهای دهان به دهان میچرخد که هیولایی وحشتناک باعث این قحطی شده است. سه دوست همیشگی، جوجه کوچولوی صورتی، پر طلا و پشمالو سعی میکنند از شر هیولا خلاص شوند. آنها بعد از تلاشهای بسیار گونیهای گندم را در انبار پیدا میکنند و به قحطی پایان میدهند. جوجهها با کمک هم از این راز پرده برمیدارند».
(با کاغذ گلاسه و تصاویر رنگی)
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.