کار ثبت و ضبط خاطرات سیاسی استاد احمد سمیعی (گیلانی) را خیلی دیر شروع کردم: تابستان ۱۳۹۹، وقتی همهگیری کووید جهان را آشفته بود و استاد، پی ...
کار ثبت و ضبط خاطرات سیاسی استاد احمد سمیعی (گیلانی) را خیلی دیر شروع کردم: تابستان ۱۳۹۹، وقتی همهگیری کووید جهان را آشفته بود و استاد، پیر و بیحوصله و تنها، صدمین سالهای حیاتش را در خانه میگذراند: گوشش نمیشنید و سوی چشمش کم شده بود و از ناتوانیاش در خواندن و نوشتن کلافه بود. بهرغم اینهمه، شکایت اصلیاش از تنهایی بود. قرنطینه را تاب نمیآورد و نمیدانست خودش را چطور سرگرم کند. عمری به صحبت رندان خو کرده، به زندان زمان اسیر افتاده بود. سرانجام، همین کلافگی بود که کلاف سکوت سالیانش را شکافت: قرار گذاشتیم دیدارهای گاهوبیگاهمان را به ملاقاتهای منظم ضبط خاطرات سیاسیاش تبدیل کنیم تا تلخی و خاموشی ایام با شِکر خاطره و جرقههای حافظهی او شیرین و روشن شود. آنچه از خاطراتش در طول سالهای کار ادبی و فعالیت فرهنگی در یاد داشت، در مصاحبههای دیگر، حتی مکرر، گفته بود؛ اما در نقل خاطرات سیاسی همواره پرهیزی محافظهکارانه داشت. این اولین روایت یکپارچه و مفصل اوست از فعالیت سیاسی در سازمان جوانان حزب تودهی ایران.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.