رشد و توسعه در کشور ما بهشکلی تراژیک در تلههای متعددی گرفتار شده است. علیرغم گذشت چهار دهه از آغاز حرکت چرخ توسعه در ایران و با وجود پی ...
رشد و توسعه در کشور ما بهشکلی تراژیک در تلههای متعددی گرفتار شده است. علیرغم گذشت چهار دهه از آغاز حرکت چرخ توسعه در ایران و با وجود پیشینهی 76سالهی استقرار نظام برنامهریزی مدرن در کشور، ما همچنان با گسستی عمیق میان برنامهریزی و اجرا مواجهیم. این گسست، ناشی از انتقال مرجعیت از نخبگان به گروهی جزماندیش و نوظهور است که با تضعیف نهادهای علمی و کاهش کیفیت تصمیمگیری، فرآیند توسعهی کشور را مختل کردهاند، همچنین، سیاستگذاری در ایران بهنوعی سطحینگری و مناسکیبودن تقلیل یافته است، جایی که تنها به حفظ فرمها و اشکال پرداخته میشود و محتوای اصلی سیاستورزی نادیده گرفته میشود. این نوع سیاستگذاری، جامعه را به سمت توسعهای سطحی و نمایشی سوق میدهد که توانایی حل چالشهای اساسی را از دست داده و صرفا به نمایش ظاهری از توسعه بسنده میکند. افزونبر این، تعدد و تزاحم قوانین، پدیدهی رسوب قوانین ناکارآمد را به همراه داشته که نهتنها نظام حقوقی را پیچیده کرده، بلکه مشکلات مردم را نیز لاینحلتر نموده است. در این شرایط، فرهنگ قانونگریزی و عدم پایبندی به قانون در برخی سطوح اجتماعی رواج یافته است و عدم پایبندی به این اصول، زمینهساز قدرتگرفتن نظامهای رانتی شده است؛ این اختلال، نتیجهای از فرایندهای "توزین" نامتوازن قدرت و منابع در جامعه نیز میباشد، شکلگیری این نظام رانتیر، از موانع جدی شکلگیری یک توسعهی عادلانه و پایدار شده است. بیتوجهی به نیازها و مطالبات نیمی از جامعه، یعنی زنان، به این بحرانها افزوده و ضرورت بازنگری جدی در سیاستها و رویکردها را دوچندان کرده است. کتاب حاضر با ارائهی تحلیلی جامعهشناختی و پیشنهاد راهکارهایی عملی، تلاش دارد تا پاسخی برای چالشهای فعلی بیابد و مسیر دستیابی به اهداف توسعهای معنادار و پایدار را هموارتر سازد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.