قسمت هایی از کتاب مردم محله ی من
از پله ها پایین دویدم و به خیابان رفتم کفشهایم را نصفه و نیمه به پا کرده بودم یکی از کفشها زمین افتاد دیوا ...
قسمت هایی از کتاب مردم محله ی من
از پله ها پایین دویدم و به خیابان رفتم کفشهایم را نصفه و نیمه به پا کرده بودم یکی از کفشها زمین افتاد دیوانه وار پایم را به عقب فرو بردم و به دویدن ادامه دادم. تنها چیزی که جلوی چشمم بود مغز عروسکها با لبه هایی تیره بود.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.