اواخر سال های دهه چهل میلادی یکی از همسایه ها به مادرم تلفن کرده بود و با کلی عذر و معذرت از حال و احوال من ده ساله پرسیده بود و گفته بود که « ...
اواخر سال های دهه چهل میلادی یکی از همسایه ها به مادرم تلفن کرده بود و با کلی عذر و معذرت از حال و احوال من ده ساله پرسیده بود و گفته بود که «حالش چطور است؟» دیده بود که وقتی از کنار خانه آنها رد می شدم، بلند بلند با خودم بگومگو می کردم. مادر به خنده جواب داده بود: «آهان... حتما بیلی بوده که داشته برای خودش داستان تعریف می کرده. آخر از این کار لذت می برد.» راستش را بخواهید بله؛ من بودم. هنوز هم این عادت را ترک نکرده ام. البته، حالا دیگر داستان هایم را می نویسم و به دیگران عرضه می کنم. هنوز هم داستان گویی برای من به همان جذابیت دوران کودکی است. هنوز هم در دهه هشتاد عمر در 2020 می نویسم و تدریس می کنم و به این کار مفتخرم. در مجموع، علاوه بر نوشتن داستان، بیش از بیست عنوان کتاب غیرداستانی به تنهایی یا با همکاری دیگران، از جمله همسرم، نوشته ام: تعلیق و کشمکش» (1994) «سه قانون نوشتن رمان» (1997)، و این کتاب، «نوشتن گفت وگو».
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.