اما من چرا کاری برایت نکردم، جلوی شهوانم را نگرفتم، بر خودم غلبه نکردم _خدایا، تو از همهچیز باخبری_ اما قضاوت نکن، نگاه کن، من عذر آورده ...
اما من چرا کاری برایت نکردم، جلوی شهوانم را نگرفتم، بر خودم غلبه نکردم _خدایا، تو از همهچیز باخبری_ اما قضاوت نکن، نگاه کن، من عذر آوردهام _قضاوت نکن_ خدایا بگذاری با عذر و بهانه رد شوم اما قلبم را مبتلا و آزرده نکن. من جرئت ندارم… جرئت نمیکنم… من دعا میکنم اما جرئت دعاکردن ندارم. [این دل به تمامی از آنِ بشریت است، حتی اگر هیچ کاری نکرده باشم] چون من عاشق ملکۀ قلبم هستم، من در برابرش به خاک میافتم، تو حق داری از کنارم رد شوی اما من تو را ستایش میکنم [و اکنون به من اجازه بده این جا به اندازۀ پنج ساعت عاشق تو باشم، تنها پنج ساعت باقی مانده است.]
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.