رمان فارسی.
در آغاز رمان، راوی از دختری به اسم «اورنگ» نام می برد که در کنار گل فروشی متوقف شده و عطر انواع گل ها را از یکدیگر تشخیص می ...
رمان فارسی.
در آغاز رمان، راوی از دختری به اسم «اورنگ» نام می برد که در کنار گل فروشی متوقف شده و عطر انواع گل ها را از یکدیگر تشخیص می دهد ولی درنهایت برای خواهرش به جای شاخه ای گل، پاکتی پرتقال می خرد. اورنگ به خانه برمی گردد اما خواهرش در خانه نیست. اورنگ نیمه دیگر راوی و وجهی از اوست که ارتباط محکم تری با زندگی معمول دارد. ادراک حسی مانند بوییدن عطر گل ها، اورنگ را تنها برای دقایقی درگیر می کند، اما خواهرش به طور ممتد درگیر عطرها، رنگ ها و اشکال است. راوی به خانه پیش اورنگ برمی گردد در حالی که زخمی بر شانه اش دارد. این زخم محصول تصادف او با درشکه ای است که مردی پالتوپوش آن را می رانده است. راوی زخمش را که حاصل این تصادف است و مرد پالتوپوش را دوست دارد در حالی که نیمه ی دیگر او یعنی اورنگ مایل است که خواهرش این تصادف و راننده درشکه را فراموش کند. اورنگ عاشق رییسش است و تجربه ای واقعی و ملموس از عشق را نمایش می دهد اما مرد پالتوپوش معشوق خیالی نویسنده و سوژه ای است که او را به نوشتن وامی دارد پس هم او را رنج می دهد و هم امکان درک زیبایی را برای او فراهم می کند...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.