رمان فارسی.
دستم را با کلافگی روی شقیقه ام گذاشتم و به نقطه مبهمی خیره شدم. رفتار حامی امشب مثل یک فیلم صامت از جلوی چشمانم گذشت. از آغاز ...
رمان فارسی.
دستم را با کلافگی روی شقیقه ام گذاشتم و به نقطه مبهمی خیره شدم. رفتار حامی امشب مثل یک فیلم صامت از جلوی چشمانم گذشت. از آغاز مراسم تا جایی که شنیده نامزدی ام بهم خورده حتی یک عکس العمل ساده نشان نداد و خیلی راحت از کنارم رد شد ...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.