باز برگشته و خانه محل تنش شده است. دستگاه پخش را روشن كرد و آهنگ غربي تندي پخش شد و براي اذيت ديگران صدايش را تا آخرين حد زياد كرد و بلند داد ...
باز برگشته و خانه محل تنش شده است. دستگاه پخش را روشن كرد و آهنگ غربي تندي پخش شد و براي اذيت ديگران صدايش را تا آخرين حد زياد كرد و بلند داد زد: الهه برام چايي بيار. از آيينه به او نگريستم، خيلي دلش ميخواست برايش نبرم تا گزكي به دست بياورد. با خشم لبم را فشرده و به آشپزخانه رفتم و كمي بعد سيني حاوي استكان چاي را مقابلش نهادم. ابتدا با چشمان سياهش چپ به استكان و بعد به من نگريست و گفت: منظورم صبحونه بود.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.